موسیقی رمانتیک

موسیقی رمانتیک به دوره ای از موسیقی کلاسیک غربی گفته می‌شود که از اوایل قرن نوزدهم میلادی آغاز شده است.

این سبک از نظر زمانی پس ازدوره کلاسیک و تا حدی در تقابل با آن ظاهر شد. رمانتیک از واژه «رمانس» (romance) گرفته شده که معنی اصلی ادبی آن مشتق از داستان‌ها یا قهرمانان اشعار و وقایع قرون وسطی است که به زبان رمانس نوشته میشد. کلمه رمانتیک از اواسط قرن هفدهم مورد استفاده قرار گرفت. نام هر دوره‌ای از تاریخ موسیقی غربی معمولاً دارای دو مفهوم است: اول مشخص کردن سبکی از موسیقی، دوم تعیین کردن دوره‌ای که در آن این سبک جریان دارد. برای مثال صفت کلاسیک در مفهوم رایج آن به سبک آثارهایدن، موتسارت و بتهوون و هم چنین به دوره زمانی که این سبک‌ها در آن جریان داشته‌اند، یعنی سال‌های ۱۷۵۰ تا ۱۸۲۰ گفته می‌شود.

با وجود اینکه هر دو مکتب کلاسیک و رمانتیک دارای اصول هارمونی، قواعد کلی رابطه آکوردها، ریتم، فرم و مفاهیم مشترکی هستند، اما در واقع در بسیاری از موارد از جمله اصول فکری و فلسفه موسیقی، متفاوت‌اند. موسیقی کلاسیک مکتب سلطه عقل، و موسیقی رمانتیک مکتب اصالت احساس است. موسیقی کلاسیک در جستجوی وحدت عقلانی اجزاء، و موسیقی رمانتیک در بیان شور و عشق و احساس است.

ویژگیهای رمانتیسم

در یک مفهوم کلی تمام هنرها را می‌توان رمانتیک فرض کرد، از این لحاظ هنر رمانتیک در تأکید بیشترش بر کیفیت و شگفتی و بی رمزی با هنر کلاسیک فرق دارد. در مفهوم کلی رمانتیسم پدیده‌ای مختص به یک دوران نیست، بلکه در زمان‌های مختلف با اشکال گوناگون در تاریخ موسیقی و دیگر هنرها ظاهر می‌شود. مثلاً دوره آرس نوا (هنر جدید) را نسبت به آرس آنتیکوا (هنر قدیم) یا هم چنین دوره باروک را نسبت به رنسانس یا این که هنر موسیقی قرن نوزدهم را نسبت به دوره کلاسیک می‌توان رمانتیک فرض کرد.

در مکتب کلاسیک بیشتر به فرم توجه می‌شود در حالی که مکتب رمانتیک بیشتر به مضمون و بیان احساسات و حالات درونی اهمیت داده و زیبایی‌های فنی چندان مطرح نیستند.

نظم و تعادل

یکی دیگر از مشخصات رمانتیسم، دگرگون ساختن برخی از ویژگی‌های کلاسیک، از جمله قواعد خشک، نظم و تعادل، تمامیت و کنترل است. وضوح و روشنی که از جنبه‌های مهم کلاسیک‌ها بود جایش را به نوعی تیرگی و ابهام عمدی و بیان سمبولیک در رمانتیک‌ها داد. شخصیت هنرمند به تدریج با محتوای هنریش درآمیخت و هنرها عموماً با همدیگر ترکیب شدند. آهنگسازان رمانتیک اکثراً با ادبیات و دیگر علوم و هنرها آشنا بودند و موسیقی و شعر در یکدیگر تأثیر فراوانی گذاشتند.

دوگانگی رومانتیک

موسیقی و کلمات

از مهم‌ترین دوگانگی‌ها و تناقضاتی که در موسیقی رمانتیک وجود دارد رابطه بین موسیقی و کلمات است. اگر موسیقی‌سازی هنر کامل رمانتیک است، چرا بزرگ‌ترین مصنفان سمفونی، یعنی عالی‌ترین فرم موسیقی سازی، هایدن، موتسارت و بتهوون آهنگسازان کلاسیک بودند؟ از طرف دیگر یکی از بارزترین فرم‌های رایج قرن نوزدهم قطعات آوازی به نام لید است که در آن شوبرت، شومان، برامس وهوگو ولف به همبستگی و اتحاد درونی تازه‌ای بین موسیقی و شعر دست یافتند.

حتی در آثار موسیقی‌سازی آهنگسازان رمانتیک، روح لیریک و تعزلی لید بیشتر از روج دراماتیک سمفونی احاطه دارد، همچنان‌که در آثارسازی تعزلی لید بیشتر از روج دراماتیک سمفونی احاطه دارد، همچنان‌که در آثارسازی اواخر موتسارت، هایدن و خصوصاً بتهون این امر آشکار است. موسیقی رمانتیک مدیون تمایلات ادبی و دیگر هنرهای غیر از موسیقی است. مثلاً لیست، برلیوز، شومان و واگنر نه تنها تحصیل کرده و ادیب بودند، بلکه با ادیبان و فیلسوفان دیگر نیز دوستی و هم فکری داشتند. وبر، شومان و برلیوز مقالات زیادی دربارهٔ موسیقی نوشتند و واگنر که یکی از بزرگ‌ترین آهنگسازان دوره عظمت رمانتیک به‌شمار می‌آید، شاعر، مقاله‌نویس و فیلسوف نیز بود. باید توجه داشت که جریان رمانتیک قبل از موسیقی در ادبیات وجود داشت و از نویسندگانی که تأثیر فراوانی بر آهنگسازان رمانتیک داشتند می‌توان به ژان پل ریختر، هوفمان که خود از آهنگسازان اپرا بودند، ووالتر اسکات و لرد بایرون اشاره کرد.

جامعه و فرد

یکی دیگر از دوگانگی‌های رمانتیک، ارتباط بین آهنگساز و اجتماع پیرامون اوست. در قرن هیجدهم اشراف و طبقات بالای اجتماع هنر و ادبیات را مانند دیگر مظاهر زمان تحت اختیار خود داشتند و اکثر آثار هنرمندان در محافل این عده عرضه می‌شد و نتیجتاً فقط به دستور و سفارش آن‌ها اثری به وجود می‌آمد. به این دلیل آهنگسازان قرن هجدهم مجالی برای جلب توجه عام مردم نداشتند و در نتیجه شنوندگان آثارشان فقط عده محدودی از اشراف بود

با انقلاب کبیر فرانسه و از میان رفتن قدرت حاکمه اشراف و شاهزادگان، موسیقی در خدمت اکثریت مردم قرار گرفت. کنسرت‌های اجتماعی و فستیوال‌های موسیقی در ابتدای قرن نوزدهم هم به‌طور قابل ملاحظه‌ای گسترش یافت و هر شهر و قصبه‌ای دارای یک ارکستر کوچک شد.اولین کسی که این سد عظیم را شکست بتهوون بود. بتهون گر چه تمام عمر با اعیان و اشراف معاشرت داشت اما در نهایت موسیقی را برای بیان احساسات خود نوشت.

آهنگسازان این دوره برای الهام موسیقایی بیشتر به درون خود فرورفته و عملاً فردگرا شدند، و آثارشان را برای آینده مینوشتند نه برای معاصر. این تأکید بر فردگرایی در سرتاسر دوره رمانتیک وجود داشت. یکی دیگر از مظاهر فردگرایی این دوره سولیست بودن اکثر آهنگسازان از جمله پاگانینی، شوپن و لیست است که در مقابل سولیست‌ها یا خوانندگان سلو اپرایی قرن هجدهم که عملاً جزو گروه بودند یا رهبران ارکستر در قرن بیستم که یک گروه را اداره می‌کنند قرار دارند.

انسان و طبیعت

در نتیجه انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم جمعیت نیز افزایش یافت و  قسمت اعظم مردم از جمله موسیقیدانان از محافل بارگاه‌ها و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ کوچ کردند و در میان ازدحام و شلوغی این شهرهای مدرن رها شدند. قرن نوزده عصر نقاشی منظره‌ای بود و نقاشان این دوره بیشتر طبیعت را تصویر می‌کردند. در آثار آهنگسازان نیز به این امر توجه می‌شد و مناظر موسیقایی چون اوورتور چهار فصل اثر هایدن، پاستورالاثر بتهون و به دنبال آن اورتورهای مندلسون، سمفونی‌های بهار و راین اثر شومان پوئم سمفونی هایبرلیوز و لیست و اپراهای وبر و واگنر به وجود آمدند.

علم 

قرن نوزدهم شاهد پیشرفت سریع در علم و دانش بود ولی در مقابل، موسیقی این دوره همیشه از مرزهای عقلانی به ماوراء طبیعت و ضمیر ناخودآگاه سفر می‌کرد. موسیقیدانان اغلب موضوعات خود را از رؤیاها (همانند سمفونی فانتاستیک برلیوز)، یا اسطوره‌ها (مانند اپراهای واگنر) انتخاب می‌کردند. کوشش آهنگسازان در جهت یافتن زبان موسیقایی که بتواند این ایده‌های عجیب و خیالی را بیان کند، منجر به توسعه و گسترش هارمونی، ملودی و رنگ‌آمیزی ارکستر شد.

ملی‌گرایی و احساسات بین‌المللی

یکی دیگر از عوامل دوگانه این قرن، اختلاف سیاسی بود که بین ملی گرایان و مارکسیست‌ها وجود داشت. فکر ملی‌گرایی پدیده مهم رمانتیک بود که اثر زیادی بر موسیقی این دوره به جای گذاشت و در نتیجه به موسیقی فولکلوریک و آوازه‌های محلی که بیانگر روح ملی بود توجه خاصی مبذول شد. بر خلاف موسیقی کلاسیک که زبان جهانی داشت و خصوصیات ملی در آن به حداقل رسیده بود، موسیقی قرن نوزدهم، در حالی که برای تمام بشریت تصنیف می‌شد و در واقع بین‌الملل بود، ولی زبان ملی داشت و شماری از آهنگسازان در کشورهای مختلف مکتب موسیقی ملی خود را به وجود آوردند.

انقلاب

آهنگسازان تا اواخر قرن هیجدهم برای زمان خود می‌نوشتند و علاقه چندانی به گذشته و آینده نداشتند، اما آهنگسازان رمانتیک بیشتر به آیندگان و قضاوت نسل آینده می‌اندیشیدند. هم‌زمان با این جریان بعضی از آهنگسازان این دوره هنوز از فرم‌های کلاسیکی مانند سونات، سمفونی کوارتت زهی استفاده می‌کردند و در کل سیستم هارمونی کلاسیک‌ها هنوز اساس موسیقی رمانتیک بود؛ لذا بعضی از آهنگسازان رمانتیک از جمله مندلسون، برامس و بروکنر را سنت گرا و برلیوز، لیست و واگنر را پیشرو و انقلابی می‌نامیدند.

و جالب این که هر دو گرایش سنت گرا و پیشرو در شومان وجود داشت؛ بنابراین یکی از ویژگی‌های حرکت رمانتیک توجه به آینده و گذشته‌است و در همین رابطه بود که آثار فراوانی از گذشتگان در این دوره به چاپ رسید. پاسیون سن ماتیو اثر باخ دوباره احیا شد و در سال ۱۸۲۹ به رهبری مندلسیون در برلین به اجرا درآمد. این اجرا نمونه آگاهانه از علاقه به موسیقی باخ بود که بالاخره در سال ۱۸۵۰ به اولین انتشار آثارش نیز انجامید.

منابع و مشخصات سبک رمانتیک

با خارج شدن آهنگسازان از زیر سلطه اشراف و آزادی که از این طریق کسب کردند، فرم‌های دقیق و ترکیبات موزون و مطبوع اصوات نیز دگرگون شد. در این دوران بود که انواع مختلف و جدید موسیقی به وجود آمد. سال‌های ۱۸۳۰ از نظر ظهور قطعات کوتاه پیانویی اهمیت خاصی دارند و این یکی از مهم‌ترین خصوصیات موسیقیدانان رمانتیک بود که توجه فوق‌العاده‌ای به قطعات مجزا و مینیاتوروار داشتند نه به کل قطعه. اکثر آثار آهنگسازان قرن هجدهم، در فرمهای چند مومانی، سونات، سمفونی و کوارتت بود در حالی که بیشتر آثار ارکستری رمانتیک‌ها در یک مومان (مانند پوئم سمفونی، قطعات کوتاه پیانویی، قطعات لیریک پیانویی و آوازهای سلو – لید) تصنیف می‌شد.

تاثیر ترانه در فرم این دوره

از جمله عواملی که باعث شد آهنگسازان رمانتیک به فرم‌های کوتاهی که دارای تقارن و توازن ساختمانی موسیقایی هستند گرایش پیدا کنند، تأثیر فراوان ترانه‌ها، رقص‌های محلی و ملودی‌های اپرای ایتالیا بود. برای نمونه تم اصلی تریو در رمینور شوپن دارای تقسیم‌بندی‌های مساوی و برابری است که از لحاظ ساختمانی کاملاً بر فرم بندبند شعر منطبق است. آوازهای شومان نمونه کاملی از ترکیب موسیقی و شعر است که در موسیقی‌سازی او نیز تأثیر بسزائی به جای گذاشته‌اند. همین رابطه شعر و موسیقی را در آثار لیست خصوصاً قطعه پیانوی سونته دل پتارکا و پوئم سمفونی او می‌توان مشاهده کرد.

آهنگسازان به رنگ‌آمیزی ملودی‌ها نیز توجه خاصی داشتند، به‌طوری‌که یک ملودی در مناطق صوتی مختلف و در میان رنگ‌آمیزی‌های مختلف سازها تقسیم می‌شد. (موسیقی در عصر رمانتیک، آلفرید آینستاین، ۱۹۴۷) در نتیجه گرایش‌های ناسیونالیستی، ملودی‌های فولکوریک با جمله‌بندی‌های بی‌قاعده و تبادل گامهای ماژور – مینور و مدال در موسیقی و ملودی‌های رمانتیک تأثیر عمیقی گذاشت. آزادی و قابل انحناء بودن ریتم یکی از بارزترین مشخصاتی است که موسیقی رمانتیک را از کلاسیک جدا می‌سازد. انواع ضربهای همگذر دوتایی در مقابل سه تایی و پاساژهای سریع بی‌قاعده دست راست پیانو در مقابل ضرب‌های منظم و قوی دست چپ از مشخصات برجسته آثار برامس، لیست و شوپن است.

وحدت و پیوستگی ، بسط و گسترش

یکی دیگر از مهم‌ترین مشخصات موسیقی رمانتیک، وحدت و پیوستگی در کل قطعه‌است که به وسیله تکنیک تغییر و انتقال تمی و به کار بردن آن در تمام مومان‌ها و مکان‌های مختلف اثر به دست می‌آید. از دیگر دستاوردهای رمانتیک بسط و گسترش هارمونی و رنگ‌آمیزی ارکستری و توجه به سونوریته‌های جدید است. برخلاف کلاسیک‌ها که اکثراً از تولیته‌های محدودی استفاده می‌کردند، رمانتیک‌ها تمامی تنالیته‌های موجود را به کار گرفتند و حتی تنالیته فادیز – مینور به تنالیته رمانتیک موسوم شد. بکارگیری تنالیته‌های مینور و عموماً از مشخصات بارز موسیقی رمانتیک است، زیرا در حالی که فقط پنج درصد از آثار سمفونیک کلاسیک در تنالیته مینور نوشته شده‌است، در نیمه دوم قرن نوزدهم بیش از ۷۰ درصد از آثار سمفونیک در تنالیته مینور است.

مهم‌ترین ویژگی رنگ‌آمیزی ارکستر در این دوره توجه به کلارینت، کلارینت باسف هورن انگلیسی و فرانسوی و هم چنین هارپ است. گروه سازهای زهی، بادی چوبی و بادی برنجی وسیع تر شدند و هر بخش از آن‌ها با تقسیمات جداگانه‌ای مورد استفاده قرار گرفتند. بالطبع  ارکستراسیون رمانتیک‌ها کامل تر و رنگین تر از کلاسیک تر شد و سازهایی نیز به ارکستر افزودند. برای مثال بتهون در سمفونی پنجم، سازهای پیکولو و کنتراباسون (کنتراناگوت) را به سزاهای ارکستر افزود و واگنر که اهمیت فوق‌العاده برای سازهای بادی قایل بود توبای واگنری و کرآنگله را نیز به ارکستر اضافه کرد. برلیوز برای اجرای آثارش ارکستر بسیار عظیمی تشکیل داد و در این رابطه بود که کتاب سازشناسی معروف خود را نیز در سال ۱۸۴۴ منتشر کرد.

فرم آوازی لید

یکی دیگر از مشخصات مهم رمانتیک‌ها اهمیت دادن به فرم آوازی لید است و آن عبارت است از آوازی سلو به همراهی اکمپانیان ساز پیانو. لیدنویسی یکی از محبوب‌ترین فرم‌های آهنگسازی بود که در اوایل قرن نوزدهم رایج بود و تقریباً اکثر آهنگسازان رمانتیک در این زمینه آثاری به وجود آورده‌اند. همان گونه که گفته شد، حدود سال ۱۸۰۰ بود که اغلب فرم‌های کلاسیک، مانند سونات، سمفونی، کوارتت و واریاسیون و غیره اهمیت خود را از دست دادند و آهنگسازان بیشتر به تصنیف قطعات کوتاه و مستقل پیانویی و هم چنین لید پرداختند. در واقع این دو فرم موسیقایی از مهم‌ترین ویژگی‌های دوره رمانتیک به‌شمار می‌آیند.

تقسیم بندی قطعات پیانویی

قطعات کوتاه پیانویی در کل به دو دسته تقسیم می‌شوند:

الف) قطعات ورتئوزیته که توسط شوپن در سالن‌ها و لیست در کنسرت‌ها (اولین بار در کنسرت رم اجرا شد) ارائه شدند.

ب) قطعات لیریک عنوان دار که هر یک بیانگر حالت به خصوصی یا ایده توصیفی اند و در مجموع یا به صورت جداگانه، دارای اسامی هستند.

این قطعات به چند دسته تقسیم می‌شوند. ۱- موسیقی رقص، نمونه بارز آن والس‌های شوبرت و شوپن است. ۲- نکتورن، که مبدع آن جان فیلد بوده و بعدها توسط شوپن توسعه یافت. ۳- آوازهای بدون کلام، که معرف آن مندلسون است. ۴- اتودهای لیریک، که بانی آن شوپن است. ۵- قطعاتی توصیفی عنوان دار، که مهم‌ترین نمونه آن کارناوال اثر شومان است که هر یک از قطعات آن نیز جداگانه دارای اسامی مختلف بوه و بیانگر حالت یا ایده به خصوصی هستند. (تاریخ موسیقی غرب، اثر گراوت دونالد، نیویورک ۱۹۶۰)

آهنگسازان

آهنگسازان قرن نوزدهم به صورت زیر تقسیم‌بندی می‌شوند:

  • سال‌های ۱۸۱۰ تا ۱۸۳۰ (دورهٔ پیشارمانتیک): شپر، روسینی، اواخر بتهوون، شوبرت، کارل ماریا فون وبر، هوفمان
  • سال‌های ۱۸۳۰ تا ۱۸۵۵ (دورهٔ رمانتیک): شومان، مندلسون، برلیوز، شوپن، لیست، بلینی، دونیتسِتی.
  • سال‌های ۱۸۵۵ تا ۱۸۹۰ (عظمت رمانتیک): اواخر لیست، برامس، واگنر، بروکنر، هوگو ولف، جوزپه وردی، آهنگسازان ملی.
  • سال‌های ۱۸۹۰ تا ۱۹۱۰ (نسل تریستان): اواخر برامس، کلود دبوسی، مالر، ریشارد اشتراوس، موریس راول، مکتب وریسم.

موسیقیدانان دوره رمانتیک

  • جواکینو روسینی
  • جوزپه وردی
  • لودویک فان بتهوون
  • کارل مارا فون وبر
  • فرانتس شوبرت
  • روبرت شومان
  • هکتور برلیوز
  • یوهان برامس
  • یوهان اشتراوس
  • فردریک شوپن
  • فلیکس مندلسون
  • فرانتس لیست
  • ریشارد واگنر
  • ژرژ بیزه
  • آنتون بروکنر
  • نیکلای ریمسکی کورساکف
  • پیوتر ایلیچ چایکوفسکی
  • سرگئی راخمانینف
  • کامی سن سانس

در این دوره آهنگسازان دیگری نیز درخشیدند که شاید بیشتر به‌عنوان نوازندگان بزرگ شناخته شوند، مانند نیکولا پاگانینی و پابلو دو ساراساته (هردو از بزرگ‌ترین نوازندگان ویولن)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *